هیچ فکر نمیکردم روزی برسد که صدایت تنها دارایی ام باشد.. صدایی که بطور اتفاقی روی گوشیم ضبط شد.. حواسمان نبود.. توئم ندیدی ضبط شدنش را.. دیروز که دنبال ریکوردهای استاد بودم وسط توضیحات پی در پی استاد یهو تو حرف زدی.. اولش خندیدی و بعد گفتی پارلا سایلنت کن.. منم خندیدم صدای خنده ام چقدر عوض شده.. چقدر سنگین تر شده امروز.. صدای خنده ات را جدا میکنم و کپی اش میکنم در لحظه لحظه ی زندگیم.. آلارمش میکنم.. رینگتونش میکنم.. حتی وقتی رمز گوشی ام را اشتباه میزنم تو میخندی.. میخندی و من بی اختیار گوشی ام را بغل میکنم.. چقدر خنده ات را عاشقم.. چقدر صدای خنده هایت آرامم میکند.. گوشی را توی اتاقم روی بالشم میگذارم و از اتاق کناری به خودم زنگ میزنم .. از توی اتاقم میخندی و با صدای بلند میگوویم ای جانم.. می آیم و کنارت دراز میکشم.. تو هنوز هم میخندی تا آخرین بوق آزاد.. و من غرق خنده هایت میشوم..